در طول تاریخ حق طلبانه انسان ، همواره عده اندکی به دنبال شناخت حق و احقاق
حقوق دیگران جان بر کف نهاده و در این مسیر تمام تعلقات دنیوی دست شسته و تنها به
لقاء حق می اندیشیده اند و این امر آنان را وا می داشته تا آنچه را که حق به ودیعه
در نزد آنان قرار داده پاسداری و صیانت نمایند ، در مسیر حق قدم برداشته و با توکل
به او موانع را یکی پس از دیگری پشت سر بنهد تا به آنچه که لیاقت آنرا دارند نائل
گردند .
شهید کسی است که قله های انسانیت را در نور دیده و همواره به ما فوق آنچه که
بوده می اندیشده است . وقتی که چنین حالاتی در شخص بوجود آید که جز حق و حقیقت
چیزی نبیند خداوند او را مصداق این حدیث قدسی قرار می دهد که "
من عرفنی و جدنی " الی آخر حدیث شریفه که در نهایت می فرماید " و من عشفبه قتلته و من قتلته فانا دیته
"و این خداست که مدال شهادت را به
سینه پر مهر شهید می آویزد که یکی از درجات عالی و ارزشمند الهی بشمار می آید .
آنچه که شهید شاهد آن است چیزی جز عشق به معشوق نیست . آندم که پرده ها از
مقابل دیدگاشی کنار زده می شود او در می یابد که معبود بی همتا نیز به او عشق می
ورزد و این عشق متقابل ثمری جز شهادت در راه حق به دنبال نخواهد داشت او جان خویش
را به محضر دوست تقدیم می نماید که با معشوق در آمیزد و یقیناً آگاهانه پای در این
مسیر می گذارد و همواره دعایش این است که خداوندا مرا به مرگ طبیعی از دنیا مبر و
شهادت در راه خویش را ارزانی من فرما .....
امید است که ما نیز بتوتانیم پیرو راه شهدا باشیم تا با افتخار به لقاء او
نائل آئیم ...
تمامی شهیدان
سر بلندن چون یک کوه و همیشه زنده و راهشان روشن ......... کجاست کورش با داریوش تا ببیند مردان دیارش
چگونه در مقابل اهریمن ایستادگی و تا قلب دشمن پیش رفته و پوزه اش را به خاک
مالیدند ؟
ای ابراهیم ( ع ) ما افتخار میکنیم چونان تو در مقابل آزمایشات الهی
موفق بوده واسماعیلیان را به قربانگاه فرستادیم .
ای نوح ( ع )
شهیدانمان هر چند بسان تو عمر نکردند ولی همواره از رزایل کنعان دوری و فضایل یوسف
را پیشه کرده و جمال او را به ارث برده بودند .
شهدای ما هر چند گنج
قارون نداشتند و یا مثل سلیمان نبودند که موجودات را تحت سیطره خویش در آورند
و یا بر عوامل طبیعت تسلط داشته باشند اما آنان شیر مردانی بودند که برای رسیدن به معشوق بسان فرهاد
مشکلات را با جان و دل پذیرا و مثل ائمه اطهار ( ع ) بر مادیات پشت پا زدند .
آنان همانند یوسف
هیچگاه فریب زلیخا را نخوردند و از مادرانی به پاکی مریم زاده شدند این عده از
خلایق با تمام سادگی دارای همسرانی مانند هاجر بوده هستند که صبر ایوب پیشه کرده و
در دنیای آخرت همانند لیلی و مجنون قرار زندگی فنا ناپذیری را گذارده اند .
آری........
آری........ آری.............
مدتی بسان یعقوب
بودن چه زیبا و به وصال معشوق نرسیدن چه دردناک.............
ولی صبر ایوب داشتن
چه مرحم دلنشین و چه تلاوت شیرین و
دلپذیری............. دارد..؟؟؟
وقتی
که می خواست برود به فکر برگشتن نبود ؛ اصلا به فکر خودش نبود ؛ به فکر همه بود جز
خودش ؛ به فکر من و تو ؛ به فکر خاکش ... رفت تا من و تو امروز باشیم راحت و بی دغدغه
به دور از تنش... رفت بی آنکه به جوانی خود ؛ به عمر خود ، به عشق خود ؛ به بودن خود
بیندیشد...